سبک زندگی

۲۸ اسفند ۱۳۹۳ ۱۲:۰۲

حکایت ملانصرالدین و همسرش

اگر هوا آفتابی باشد به مزرعه می روم و اگر بارانی باشد به کوهستان می روم و علوفه جمع می کنم

۲۸ اسفند ۱۳۹۳ ۱۱:۵۵

حکایتی شنیدی از شمس تبریزی

جوان گفت : خواهم که بر خر نشینم ؛ و گاو پیش کنم ؛ و به سوی باغ روم

۲۸ اسفند ۱۳۹۳ ۱۱:۴۹

پند حکیم به پادشاه

چون است که آن را که دوست تر می داری این جا می گذاری و آنچه دوست نمی داری با خود می بری؟

۱ اسفند ۱۳۹۳ ۲۲:۳۸

گفتگوی شیطان و فرعون

در جواب گفت چون مانند تو در صلب آدم بود، فرعون به او گفت: آیا بدتر از من و از خودت بر روى زمین سراغ دارى؟ شیطان در جواب گفت: انسان حسود از من و از تو بدتر است. چون حسد عمل نیک انسان را مى‌خورد، همچنان که آتش هیزم ...

۱ اسفند ۱۳۹۳ ۲۲:۳۴

ارزش دوست

روز اول پسرک مجبور شد 37 میخ به دیوار روبرو بکوبد. در روزها و هفته ها ی بعد که پسرک توانست خلق و خوی خود را کنترل کند و کمتر عصبانی شود، تعداد میخهایی که به دیوار کوفته بود رفته رفته کمتر شد. پسرک متوجه شد که آسانتر ...

۱ اسفند ۱۳۹۳ ۲۱:۳۹

عاقبت نفرین پدر

پدرم با آهى سوزان مرا نفرین کرد؛ به خدا سوگند هنوز نفرینش تمام نشده بود که این بیچارگى مرا فرا گرفت و تندرستى را از من سلب نمود.

۱ اسفند ۱۳۹۳ ۲۱:۳۶

سابقه ای که در آن "پیامبر" پیروز نشد

اسلام تمرین کارهایى را که دانستن و مهارت در آنها براى سربازان ضرورت دارد سنت کرده است

۳۰ بهمن ۱۳۹۳ ۱۷:۰۲

فروپاشی گورباچف ...

انتقادات زیادی بر رهبری برژنف بر شوروی وارد است. از جمله:افراط برژنف در الکل و تحصیلات ناکافی ، بی‌توجهی به ژورنالیسم شوروی به‌عنوان آموزشگر عمومی و برنده‌ترین ابزار در جنگ سرد و مقابله با ماشین عظیم رسانه‌ای آمریکا ...

۲۴ بهمن ۱۳۹۳ ۱۴:۲۳

حکایت علاقه شاه به ملیجک ...

وجه تسمیه ملیجک را اینطور توجیه می‌کنند : روزی این کودک یا همان برادرزاده امین اقدس که تازه هم زبان باز کرده بود در حضور شاه با دیدن گنجشکی، به آن اشاره می‌کند و با زبان کودکی و لهجه گروسی می‌گوید :میلچک، میلچک ...

۲۴ بهمن ۱۳۹۳ ۱۲:۱۸

شیره ای که از خفقان قجری در امان بود + عکس

کریم شیره‌ای دلقک مشهور دربار ناصرالدین شاه قاجار بود. از رعایت ادب به شاه و مقربان درگاه و شاهزادگان معاف بود و اجازه داشت هر موقع، در هر کجا، نسبت به هر کس، هرچه دلش می‌خواهد بگویددر زمان خفقان سیاسی ناصرالدین ...

۱۷ بهمن ۱۳۹۳ ۱۵:۴۴

دوستی خاله خرسه

مرد دانا گفت :‌«کار من همین بوده است، تو دست از خرس بردار تا من یار تو باشم من دلم به حال تو می سوزد، در دلم نور حق تابیده و به من فهمانده که تو را از دوستی با خرس بازدارم،‌ می دانی که مومن به نور خدا می نگرد.